طبق بررسیهای "پیاژه" نظریهپرداز رشد ذهنی در کودکان سالم، زبان مادری اولین عامل تعیینکننده فرآیند یادگیری در دورههای بعدی میباشد آزمایشی که پیاژه برای نشان دادن آسیبهای هنجاری اجتماعی آموزش به زبان غیر مادری ترتیب داد بسیار حائز اهمیت است.
پیاژه با قرار دادن یک کودک 5 سالة نرمال در جمع کودکان کر و لال دریافت که توان گفتار کودک سالم در عرض یک سال تا80% کاهش یافت ! در آزمایشی دیگر یک کودک سالم در میان کودکانی که به زبانی دیگر تکلم مینمودند قرار داده شد، نتیجه همان بود! این کودک توان گفتاری خویش را کاملاً از دست داد! این ضایعه نهتنها در مورد توان گفتاری وی بلکه در مورد ماهیت اجتماعی و عقلانی کودک نیز ضایعاتی به بار آورد. به دنبال چنین مباحث و مسائلی، سلوبین (1976) رسماً از طریق یونسکو اعلان نمود که علم روان ـ زبانشناختی به جهت تقویت ماهیت رشد و تکامل انسانها باید به عنوان علمی رسمی پذیرفته و مورداجرا گردد. در نظریة وی کودکان تا زمانی که آمادگی کامل را نیافتهاند نباید از زبان مادری خویش دور شوند و آموزش به زبان غیر مادری برای کودکان زیانهای هنجاری و اجتماعی به بار خواهد آورد و نحوه آموزش را باید که فرهنگ محیط تعیین نماید و هر تصمیمی که در خارج از محیط کودک گرفته شود به زیان کودک و نهایتاً به زیان جامعهای است که کودک در آن رشد مییابد و مجبور به زندگی کردن است.
تأثیر دیگرِ زبان اول این است که باعث بازتاب و یادگیری عملکرد و سخن گفتن در مورد الگوهای اجتماعی موفق میشود استاد "ژوان کارلوس گودنزی" میگوید: زبان اساس هویت هر فرد را تشکیل میدهد و کودکانی که از ابتدا به جای زبان مادری یکزبان بیگانه را فرامیگیرند در آینده دچار بیهویتی میشوند.
دکتر "محرم آقازاده" استاد محترم دانشگاههای تهران و علامه طباطبایی، که بیش از 30 کتاب را تکلیف و ترجمه نموده است میگوید: "نزدیک به شش میلیون دانشآموز دوره ابتدایی داریم که بخش عمده اینها به زبان دومی تحصیل میکنند. در اینها اختلالات بسیاری به وجود میآید. اولین اختلال، ضعف در دیکته است. زبان دومیها غالباً در دیکته مشکل جدی دارند. دومین اختلال در درس علوم است. چون علوم در متن زندگی است دانش آموزان مسائل علوم را با قرائت قومی خود تفسیر میکنند. زبان دوم این قرائت قومی را نمیفهمد. ما در هیچ جای دنیا این قدر به ویرایش نیاز نداریم. این به خاطر عدم آموزش زبان مادری است. اگر زبان مادری درست آموزش داده شود، تمایز زبانی صورت نمیگیرد و نویسنده اینها را قاطی نمیکند و میتواند دستور زبان را تمایز دهد. باید زبان اصلی دقیق یاد داده شود تا زبان دوم نیز دقیق آموخته شود".
"هوارد گاردنر" صاحب نظریه هوشهای چندگانه در توضیح هوش زبانی - کلامی معتقد است که استفاده از زبان مادری خود مبین هوش بالای فرد است و هوش زبانی – کلامی توانایی کاربرد زبان مادری و یا سایر زبانها به صورت گفتاری یا نوشتاری است. این نوع هوش باعث میشود دانش آموزان اطلاعات را بهتر حفظ کنند. گوش کردن، صحبت کردن، نوشتن، قصهگویی، آموزش دادن، متقاعد کردن افراد، استفاده از شوخی و ... از مهارتهای دارندگان این نوع هوش است.
نویسنده: زهرا مرادپور - کارشناس مشکلات ویژه یادگیری و رفتاری
