بنابر اظهارات معلمان موفق در آموزش چندفرهنگی آنچه که در یک برنامه درسی چندفرهنگی کارآمد ملاک تمامی فعالیت ها قرار می گیرد، این است که تفاوتهای میان دانشآموزان پذیرفته شود و آموزش دانشآموزان در زمینه عملکرد مؤثر در جامعه اصلی و فضاهای اجتماعی متفاوت با فضاهای فرهنگی آنها و کمک به آنها در یادگیری شیوههای شناختی و الگوهای یادگیری نیز باید جز اهداف بزرگ مدرسه باشد. از مشخصه های بارز این معلمان چندفرهنگی کارآمد این است که به دانشآموزان کمک میکنند نسبت به جایگزینهای شناختی و فرهنگی مطلع شوند و بتوانند آنها را بهدست آورند. درنتیجه آنها را قادر میسازد در محیطهای فرهنگی غیر از محیط فرهنگی خودشان موفق عمل کنند. تا زمانی که دانشآموزان درباره تعلق به گروه هایی که در آن عضویت دارند و تأثیر این عضویت بر زندگی خود، اطلاعات کاملی نداشته باشند، نمیتوانند درباره چرایی وجود خود و علت وقوع برخی رویدادها در زندگی آتی درک کاملی داشته باشند. فعالیت های کلاسی معلم چندفرهنگی موفق، دانشآموزان را قادر می سازد نسبت به روابط فردی و گروهی به طور کلی و تأثیر قومیت و فرهنگ بر زندگیشان به طور خاص، شناخت پیدا کنند. همچنین به دانش آموزان کمک میکنند از مشترکات درون و بین گروههای قومی مطلع شوند. در عینحال، با آگاه کردن دانشآموزان از تنوع غنی در درون هر گروه قومی، با کلیشهها مقابله کنند. تمامی معلمان برجسته در آموزش چندفرهنگی، دغدغه شان این است که به دانشآموزان کمک کنند تا نسبت به طیف گستردهی از میراث و تجربیات گروههای قومی، درک جامعتر و واقعبینانهتر به دست آورند. مدرسه و معلم باید به تنوع قومی و فرهنگی احترام گذارند و آن را منعکس کنند، اما نباید از رویهها و اعتقادات هر گروه قومی یا فرهنگی، که با ارزشهای اصلی منافات دارد، حمایت کنند. بلکه باید تفاوتهای قومی و فرهنگی، که فرصتهای زندگی دموکراتیک را افزایش میدهند، تقویت کنند. کثرتگرایی باید در درون بافت وحدت ملی روی دهد.
معلمان موفق در آموزش چندفرهنگی بر این باورند که مطالعه تجربیات گروه قومی و فرهنگی نباید فرآیند رقابت باشد. نباید مؤید این واقعیت باشد که هر گروه قومی یا فرهنگی در زمینهی استعداد و ثروت یا ناتوانی و ضعف دارای حق انحصاری است، بلکه باید بیانگر این واقعیت باشد که هر فرد و هر گروه قومی دارای ارزش و منزلت است. به دانشآموزان باید یاد داده شود که افراد تمام گروههای قومی مشخصات و نیازهای مشترکی دارند، هرچند ممکن است از برخی موقعیتهای اجتماعی بهشکل متفاوت تأثیر پذیرفته باشند و از شیوههای متفاوتی برای برآوردن نیازها و تحقق اهداف خود استفاده کنند.
معلمان موفق در آموزش چندفرهنگی از تعصبها و پیشداوریهای خود مطلع هستند. آنها در سازماندهی فرصتهای یادگیری کلاس درس، بهجای استفاده از تحلیل تک-دیدگاهی از دیدگاه چند گروه قومی و فرهنگی استفاده میکنند. این روش به دانشآموزان کمک میکند تا شباهتهای ظریف و زندگی وابسته به هم اعضای گروههای قومی مختلف را مشاهده کنند، مفهوم جامعیت را در ارتباط با گروههای قومی مطالعه کنند و مشاهده کنند که تمام گروههای قوم تا چه اندازه در تمام جنبههای جامعه مشارکت دارند. آن ها تنوع زبانی را به رسمیت میشناسند و از این نگرش، که تمام زبانها و لهجهها سیستمهای ارتباطی معتبری برای برخی گروهها و برای برخی اهداف هستند، حمایت میکنند. مفاهیم مربوط به زبان و لهجه، که از رشتههایی نظیر جامعهشناسی و علوماجتماعی گرفته شدهاند، باعث میشوند برداشت دانشآموزان از زبان و لهجه به چیزی بیش از دستور زبان صحیح گسترش یابد. به دانشآموزان میتوان مفاهیم جامعه - زبانشناختی آموزش داد که چارچوبی برای درک رفتار شفاهی و غیرشفاهی خود و دیگران فراهم میکند. عادتهای صحبت کردن، گوش دادن و خواندن باید با توجه خاص به کاربردهای زبانی تقویت شود. فرصت های یاددهی یادگیری که این معلمان طراحی می کنند به دانش آموزان این امکان را می دهد که به مطالعه لهجههای خود و دیگران بپردازند. با این کار، نسبت به زبانها و لهجههای همسنخهای خود بیش از پیش پذیرا میشوند. این روش به دانشآموزان کمک میکند هر زمان که لازم است مفاهیم را در زبان محلی خود به وجود آورند و همزمان درک خود از محیط زبان مادر را افزایش دهند. مهمتر آنکه، دانشآموزان فرهنگ کسانی را که از زبان دوم استفاده میکنند، مطالعه کنند. نهایت آن که، ارتباط مؤثر در زبان دوم، نیازمند شناخت مردم آن و فرهنگ آنها است.

Comments