دکتر فرزان سجودی، زبانشناس و استاد دانشگاه تهران میگوید: اساسا در کشوری چندزبانی مثل ایران، تکلیف زبانهایی که با رسمی نامیدن زبان فارسی، غیررسمی دانسته میشوند چیست؟ برخی دستاندرکاران گفتهاند آموزش زبانهای دیگر منجر به تضعیف زبان فارسی میشود. در اینباره یک سؤال ساده مطرح میشود و آن سؤال این است که چرا باید از این بابت نگران تضعیف زبان فارسی باشند، اما هرگز نگران به حاشیه راندن زبانهای دیگر نیستند؛ زبانهایی که آنها هم زبانهای اقوامی هستند، زبان مادری هستند، دارای پیشینه فرهنگیاند و فرهنگهایی براساس آنها شکل گرفتهاند.

این استاد دانشگاه سپس اضافه مینماید: در بررسی تاریخی میبینیم که زبان فارسی زبان قوم مسلط بوده است، به همین دلیل طبیعتا امکانات نهادی بهتری در اختیارش قرار گرفته و در نتیجه قدرت بیشتری پیدا کرده است. ما در دانش زبانشناسی چیزی به اسم زبان فینفسه قویتر یا ضعیفتر و یا زبان فینفسه توانمندتر یا ناتوانتر نداریم. آنچه برای یک زبان امکانات بهتری به وجود میآورد، ساختارهای قدرت است. یکی از این امکانات فرهنگستان زبان است؛ به عنوان مثال امروز ما نهادی تحت عنوان فرهنگستان زبان ترکی یا کردی نداریم. دلیل اینکه زبانی به نظر قویتر میرسد، ساز و کارهای ساختاری و نهادی است که امکاناتی برای آن فراهم کرده است، وگرنه هیچ دلیل علمی برای اینکه مردمانی از سخن گفتن به زبان مادری خود منع شوند، وجود ندارد.
این استاد دانشگاه همچنین میگوید: کار ما در علوم انسانی این است که انسان، مجموعه رفتارهای جمعی و فردی انسان و آنچه را به انسان مربوط است مطالعه کنیم. با این مقدمه، چرا ما در علوم انسانی وارد شناخت فرهنگهای گسترده کشورمان به عنوان پیشینه ملی خود نمیشویم؟ آیا ملت فقط یعنی فارس؟ چرا ما نباید وارد مطالعه پیشینه و وضعیت کنونی و پیشینه متنی و فرهنگی یک ملت شویم؟ چرا ما در دانشگاههای ایران دوره لیسانس زبان سواحیلی داریم، اما رشته زبان و فرهنگ کردی یا بلوچی را نداریم؟ البته هرچه زبانهای خارجی بیشتری در دانشگاه آموزش داده شود، بهتر است، اما توجیه سیاسی این موضوع قابل پذیرش نیست.
او اضافه کرد: چرا باید این بحثها نگرانکننده باشد؟ به محض اینکه این بحثها مطرح میشود، میگویند جداییطلبی است، درحالیکه برعکس، به حاشیه راندن زبانها و فرهنگهای اقوام جداییطلبی را تقویت میکند، نه به رسمیت شناختن آنها. این دومی انسجام را تقویت میکند.
Комментарии