اندیشههای وطنپرستانه دقیقاً در جایی قرار دارند که مورد بهرهبرداری حاکمیتهای توتالیتر می باشند. حاکمیتهای توتالیتر سعی دارند «بحران» را به خارج سوق دهند، منافع ملی را در خطر نشان داده و موقعیت را در مواجهه با دشمن خارجی تعریف کنند. این «دشمن» میتواند امپریالیسم، «جهان عرب یا ترک» و یا در معنای کلیتر «بیگانگان» باشد؛ بیگانگانی که چشم به «منافع ملی» دارند و تمامیت ارضی را در خطر قرار دادهاند.
دامن زدن به هیجانهای ناسیونالیستی، آن هم در مواجهه با ترکها و عربها به راحتی توانسته بخش بزرگی از جامعه را همراه حکومت نموده و فرصت مناسبی را در اختیار سیاستگذاران جمهوری اسلامی قرار دهد تا افکار عمومی را از مرکز و کانون اصلی بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دور نمایند. آیا بهتر نیست به جای سینه زدن زیر علم ایدئولوژیای که با خشت نفرت بنا شده و با ملاط حماقت استوار گردیده، از همزیستی با یکدیگر لذت ببریم؟
روزانه در رسانههای گروهی، تلویزیون، رادیو و روزنامهها، چه موافق و چه مخالف، ترکها و عربها تحقیر میشوند و کرامت و عزتشان نادیده گرفته میشود و جالب اینجا است که عده زیادی از ما چشمان خود را بر این همه نژادپرستی بسته و مشغول انکار و توجیه آن هستیم.
اما پرسش اینجا است: چرا رسانههای فارسی و بخش بزرگی از روشنفکران فارس محور، تمایل به ترکستیزی و عرب ستیزی دارند؟ چرا ترکستیزی و عرب ستیزی مورد انتقاد جامعه فارسزبان قرار نمیگیرند؟ چرا ترکستیزی و عرب ستیزی انکار و یا توجیه میگردند؟ ترک ستیزی و عرب ستیزی چه تاثیری بر وحدت ملی داشته و خواهد داشت؟
