دو زبانگی پدیده ای است جهانی که در اکثر کشورهای جهان وجود دارد و عبارت از حالتی است که فرد به زبان دیگری غیر از زبان مادری خود آموزش می بیند. زبان مادری اولین زبان آموخته شده توسط فرد است، زبانی که فرد بدان تکلم میکند، با آن رشد مییابد و عناصر فرهنگی و اجتماعی محیط خود را توسط آن دریافته، لمس کرده و با آن هویت مییابد. اما در بسیاری از کشورها و از جمله کشور ما، زمانی که کودک به سنی میرسد که باید تحت آموزش رسمی قرار گیرد، با زبانی غیر از زبان مادری خود و با زبانی که در سراسر کشور به عنوان زبان رسمی شناخته شده و از لحاظ نظام آوایی- واژگانی و دستوری متفاوت از زبان مادری اوست، آموزش میبیند و از این مرحله است که پدیده دو زبانگی مطرح میشود.
بنابراین، فرد دو زبانه به فردی اطلاق میشود که از زمان آغاز آموزش رسمی، با زبان دیگری که در کشور عمومیت یافته و در حکم زبان دوم میباشد، آشنا شده و آموزش میبیند. امروزه به ندرت میتوان کشورهایی را سراغ داشت که لااقل بخش کوچکی از جمعیت آن به دو یا چند زبان تکلم نکنند، هم اکنون حدود چهار هزار زبان گوناگون تخمین زده میشود. توزیع زبانها یکسان نیست، بعضی نواحی عملاً تک زبانه هستند، در حالیکه در برخی نواحی دیگر ممکن است حتی به چند زبان سخن گفته شود. ارقام بیانگر شرایطی هستند که در آن زبانها همزیستی میکنند و در عین حال نشان میدهند که نیاز به تعلیم و تربیت دو زبانه بسیار زیاد و در عین حال بسیار پیچیده است.
روشهای اصلی دو زبانه شدن عبارتند از روش طبیعی و روش آموزشی
روش طبیعی: در این حالت فرد از آغاز تولد یا در طول رشد خود در یک خانواده و یا یک جامعه دو زبانه زندگی میکند و بدون هیچ گونه آموزش رسمی، از دو زبان بهرهمند میشود و در نتیجه در هر دو زبان توانایی درک و کارکرد ارتباطی بدست میآورد. بر اساس دیدگاههای نظری و پژوهشهای انجام یافته، اگر فرد در محیطی قرار داشته باشد که تواماً در معرض دو زبان قرار گیرد، بدون تلاشی آشکار هر دو زبان را میآموزد ونحوة آموختن او دقیقاً به همان شیوة یادگیری یک زبان منفرد است. این روش دو زبانه شدن معمولاً منجر به دو زبانگی «برابر» میشود، در این موقعیت ممکن است هر دو زبان برای فرد در حکم زبان مادری تلقی شود.
روش آموزشی: آموزش رسمی زبان دوم در سطح ملی نیز منجر به دو زبانه شدن فرد میشود. این نوع آموزش رسمی موجب میشود که عدهای خواسته یا ناخواسته در هر کشور با یک زبان دیگر آشنا شده و به اصطلاح «دو زبانه» شوند. نقش و کاربرد ارتباطی زبان دوم در این دوزبانگی ممکن است در ابتدا برای یاد گیرنده ناچیز باشد، ولی با نقشی که فرد در جامعه میپذیرد و با گسترش میزان تحصیلات ممکن است کاربرد آن وسیع و تخصصی شود و در زندگی اجتماعی او نقش اساسی ایفا کند.
برای تشخیص تفاوت زبان مادری با زبان دوم گفتنی است که زبان مادری یا اولیه، زبانی است که فرد با آن هویت مییابد و آن را متعلق به خود میداند، زبانی که مهمترین نقش را در روابط شخصی او ایفا میکند و فرد برای تفکر و تخیلات خویش از آن استفاده میکند. بدین لحاظ که اولین مفاهیم با این زبان در ذهن او شکل میگیرد. با توجه به مطالب فوق، دوزبانگی را میتوان بر حسب مشخصات مختلف به انواع و درجات مختلف طبقهبندی کرد. یکی از مشخصههای مهم، نوع یا میزان مهارت فرد در هر یک از دو زبان است که به آن «دو زبانگی برابر یا دو زبانگی محض» میگویند. ولی در صورت نابرابر بودن میزان مهارت فرد در دو زبان، به آن «دو زبانگی نابرابر یا دو زبانگی ناقص » گفته میشود.

Comments