مگر شما از دموکراسی دفاع نمیکنید؟ زبان رسمی قشون گاهی قرنها در ایران ترکی بوده، زبان دربار هم. کی شاهان ترک، زبان فارسیزبانان را بریدند؟ بزرگترین دشمن ایران در شاهنامهی فردوسی توران است، یعنی سرزمین ترکان. در هزارهی فردوسی، تقریباً هزار سال بود که ترکان بر ایران سلطنت کرده بودند. اگر شاهان ترک، فارسی را قدغن میکردند، شما ادبیات فارسی نداشتید. به این دلیل قدغن نکردند که انساندوست بودند.
تعجب میکنم که عدهای در کشور چندزبانهای مثل کانادا زندگی کنند و دهها مجله به زبان فارسی داشته باشند و شبانهروز در جلسات مختلف از هر چیزی دفاع و به هر چیزی حمله کنند، اما وحشتشان از این باشد که مبادا در شهری مثل تبریز تابلوی مغازهای به زبان مادری آن مردم باشد و میلیونها آذربایجانی و کرد و ترکمن و بلوچ حق یادگیری زبان مادری خود را در مدارس و دانشگاهها نداشته باشند. و آخر مگر این کشور با این همه زور که به مردم آن گفته میشود، تجزیهی بالقوه نیست؟ من میگویم نگذارید آن بالقوه به بالفعل تبدیل شود. نه تقصیر من است نه تقصیر شما که ایران از نظر زبانی کشوری است تجزیه شده، اما نه از نظر حدود و ثغور. بر شماست که تجزیهی زبانی را از بین ببرید و معنای آن بریدن زبان مادری خلایق میلیونی نیست، آفریدن تمهیداتی است برای جبران مافات، جبران خسرانهای چندین قرنی، بویژه خسران حاضر، که در آن یادگیری زبان مادری به معنای حفظ سلامت روانی جماعات انبوهی از مردمان کشور ماست، به دلیل اینکه شقاق روانی حاکم بر جامعه را تنها با درک علوم جدید میتوان حل کرد.
مردم را به دلیل عدم درک مسائل قومی و زبانی گرفتار مسائل روانی و هزار عقده کردهاید و زبان مادری خود را بر زبان های مادری دیگران در کشور خود ترجیح میدهید و یک بار حتی به ذهنتان نمیرسد که با گفتن فارسی برای همه، در واقع به حق مادری خود نیز خیانت میکنید، چرا که اگر یک ترک، کرد، ترکمن و بلوچ و عرب شما را به دنیا میآورد، مزه ی خیانت به مادر را شما هم میچشیدید، مخصوصاً اگر یک قوز بالاقوز تاریخی را هم متحمل میشدید که یکی از یک زبان دیگر شما را نصیحت کند که آقا جلوی تجزیهطلبی را بگیرید!
آخر همین حرف شما مشوق تجزیهطلبی نیست؟ چه چیز شما را تشویق میکند که این همه در مورد زبانتان کاسهی داغ تر از آش باشید؟ آیا شرم ندارید که پنجاه کتاب زبان مادری شما به قلم من باشد و شما به من تکلیف کنید که مبادا کتابی به زبان مادری خود من باشد، آن هم موقعی که شما خود نه تنها تاجی به سر زبان مادری خود نزدهاید، سهل است کفش کهنهای هم در بسیاری مقولات جلو پای آبلهی این همه صاحبان زبانهای بومی اقوام تحت ستم ایران جفت نکردهاید؟ این همه زبان درازی که از سراپایش تعصب زبانه میکشد، از کدام خرمن نژادپرستی سرچشمه میگیرد؟ اولاً شما چه گلی بر سر زبان خود زدهاید که گلهایی را که احتمالاً و در کمال خضوع قلم من بر سرتان زده، خار چشم زبان مادری من میکنید؟ در کجای جهان دیدهاید که قومی بر یک زبان قرنها زاده باشد و زبان رسمیاش ناگهان زبان یک قوم دیگر بوده باشد؟ زبان رسمی کردستان کردی است، زبان رسمی آذربایجان ترکی است، برگردید تاریخ را بخوانید. شاه اسماعیل صفوی به زبان مادری خود شعر میگفت. فارسی زبانرسمی فارسی زبانان است نه زبان رسمی سراسر ایران. فارسی زبان مشترک تحصیلی بوده، از زمانی که تحصیل به صورت جدید معرفی شده. باید صاحبان زبانهای بزرگ در ایران، یعنی صاحبان میلیونی زبانهای ترکی، کردی و غیره تدریس میشدند و در خود آن محل به عنوان زبان رسمی شناخته میشدند و فارسی را هم، موقعی زبان مشترک یا رسمی انتخاب میکردند که حق بیان و تحصیل مکتوب زبان خود را پیدا میکردند. هر کسی که فارسی را زبانرسمی ایران بشناسد، طبق اعلامیهی جهانی حقوق بشر محکوم است. فارسی زبانرسمی فارسیزبانهای ایران است.
وقتی که در چند نوبت روسها به آذربایجان لشگر کشیدند، یک سرباز غیر آذربایجانی در منطقه نبود. عباس میرزای دلیر (یک ترک) از خاک ایران دفاع کرد. سلطان محمود خودش ترک بوده، که هند را برای شما تسخیر کرد. نادرشاهش از اقوام افشار بوده که قومی است ترک که باز هند را برای شما تسخیر کرده و آقامحمدخان به رغم ظالم بودنش آن همه خارجی را از ایران بیرون رانده.
گورستانهای ایران، بویژه گورستانهای آذربایجان مدفن مقدس جوانانی است که در شهرهای خوزستان کشته شدند. بمبهای صدام دیوانه بر سر مردم تبریز در همان روزهای اول جنگ ریخته شد. چرا کودکان آنان حق درس خواندن به زبان مادری خود را نداشته باشند؟ دفاع از کشور را شما گمان میکنید به زبان شیرین فارسی به آنها یاد داده بودند، یا به همان زبان ترکی، که شما آن را (اگر خدای نکرده ترکان ایران به صورت مکتوب هم یاد گرفتند و به کار بردند) عامل تجزیهی کشور میدانید؟
مگر فرزندان شما حاضرند به زبانمادری آنان درس بخوانند که شما میخواهید فرزندان آنان زبان فارسی یاد بگیرند، اما فراموش کنند که زبانمادری هم داشتهاند. اهانت نژادپرستانهای مثل "ترک خر" را صدسال پیش یک وزیر ساخت، به دلیل این که ترکان نمیتوانستند زبان فارسی ِ مادری فارسها را به زیبایی خود آنان تکلم کنند، آن هم درست در زمانی که مشروطه خواهان آذربایجان ترک، علیه شاهان ترک قیام کرده بودند و نهایتاً هم گردن آنان گذاشتند که فرمان مشروطیت را صادر کنند. تجزیه طلبی این است؟ ستارخان را در کجا کشتند؟ در تهران! ستارخان چه کرده بود؟ چرا مادر را با بریدن زبان بچهاش به خاک سیاه مینشانید؟ مگر شما از دموکراسی دفاع نمیکنید؟ مشروطیت ما نوعی تجدید حیات در عرصهی تاریخ ما بود، و از این نظر، معلمان اولیهی ما در مشروطیت، تربیت و رشدیه، مدارس دوزبانه را پیشنهاد کردند به فارسی و ترکی. نظر من این است: هرقدر شعور قومیتهای ستم زدهی ایران، در فراز و نشیب حوادث آینده بالا برود، اما هنوز نژادپرستی بنیادی تحمیل یک زبان بر صاحبان زبانهای مادری دیگر، به صورت کنونی ادامه یابد (تحت هر عنوان و به هر دلیلی) سایههای دور جداییطلبی ملیتهای ستم زده و صاحبان زبانهای سرکوب شده نزدیکتر خواهد آمد.
