top of page

زبان آذری، واقعیت یا توهم؟

درست در میانه راه مرند-جلفا منطقه‌ی کوچکی شامل چندین روستا مانند آیران‌دیبی، بؤبره، داش‌هرزن، چای‌هرزن، قره‌بولاق، قره‌تپه، گلین‌قیه، میزاب، مییاب و چند روستای دیگر است که به آن منطقه هرزن می‌گویند. دویست سال پیش گروهی از مردم منطقه تالش به یکی دو روستای این منطقه مهاجرت کرده‌اند که بالتبع توان صحبت به تالشی را هم داشته‌اند. اما نکته در خور توجه این بود که آنهایی که توان صحبت به تالشی را داشتند از یک خانواده یا یک طایفه نبودند، بلکه اشخاصی از تیره‌های مختلف و بدون داشتن نسبت فامیلی با یکدیگر بودند و همین نشانگر آن است که آنها تالشی را به خاطر زندگی در منطقه تالش یاد گرفته‌اند. صد سال بعد اندیشمندان دربار رضاشاهی «یافتم» «یافتم» گویان، فریاد زدند که بقایای «زبان باستانی آذری» را در مرند یافته‌اند. آنها از مدتها پیش حدس زده بودند که «زبان آذری» باید چیزی شبیه «تاتی» و «تالشی» باشد. درباریان یکصدا گفتند که خوشمان آمد، خوشمان آمد.


زمانیکه خبر کشف بقایای زبان باستانی آذری در بخش هرزن مرند مخابره شد، سیل علاقه‌مندان به تحقیق در مورد این زبان مانند «احمد کسروی»، «محمدرضا شعار»، «عبدالعلی کارنگ»، «ماهیار نوایی» و «مرتضوی» به این منطقه رفتند تا ثابت کنند زبان بومی و اصلی آذربایجان فارسی یا شکلی از فارسی مانند تاتی یا فهلوی یا آذری بوده است. این محققان در کمال تعجب از مردم مورد تحقیق شنیدند که آنها سالها پیش به این منطقه مهاجرت کرده‌اند، ولی به جای آنکه گفته‌های آنها را بپذیرند تاکید کردند که آنها سخت دراشتباهند و آنها هرگز مهاجرت نکرده‌اند بلکه به عنوان تنها بازماندگان ساکنان قدیمی آذربایجان و حافظان زبان آذری باید خود را با نقش جدیدی که به آنها داده خواهد شد وفق دهند.


حالا پیرمردی به نام حاج عبدالعلی ادبی در روستای گلین‌قیه تنها کسی است که زبان تالشی را بلد است. برای همین پیرمرد مهمان برنامه‌های فرهنگی اداره ارشاد، استانداری و غیره می شود. مجری برنامه با ذوق زدگی از او میخواهد که چند کلمه‌ای به زبان باستانی آذری با مردم سخن بگوید تا زبان باستانی آذری حفظ شود. حاجی هم با لهجه ترکی رو به دوربین میگوید: چیطوری؟


هنوز هم گاهگاهی برخی آذریها به نیت زیارت بقایای آذربایجان قدیم دل به جاده زده به آن روستاها سفر میکنند ولی خیلی زود متوجه میشوند که شنیده‌هایشان تنها در کتابها پیدا می شود.


نویسنده: ابراهیم رشیدی



Commenti


bottom of page