چه تناقضی است که ما از یک سو سرمایه های زیادی را برای حفظ کتبیه ها و آثار مرده تاریخی خرج میکنیم و از سوی دیگر سرمایه های زیادی را برای محدود کردن و تضعیف زبانِ زندهي مادریِ اقوامِ ایرانیِ غیرِفارسی زبان صرف میکنیم. تخریب زبان به تخریب فرهنگ و تخریب فرهنگ به تخریب هویت می انجامد. آنگاه وقتی هویت تخریب شد جای آن را نفرت و خشونت پر خواهد کرد. زبان مادری ابزار بسط سرمایه اجتماعی است و تخریب آن یعنی تخریب سرمایه اجتماعی. ما گمان کرده ایم که با فارسی سازی همه چیز در استانهای غیرفارسی زبان، به بسط انسجام اجتماعی کمک کرده ایم. اما چنین نیست. زبانِ تحمیلی، نوعی مقاومت درونی در یادگیرنده ایجاد می کند و او را آماده می کند تا در زمان مقتضی انتقام خود را از گروه تحمیل کننده بگیرد.
قتل زبان مادری با نسلکسی و نژادپرستی تفاوتی ندارد. جامعه ای که یک زبان را بر همه زبانه های مادری تحمیل میکند یک جامعه نژاد پرست است که می خواهد یک زبان را که آن را زبان برتر می داند بر بقیه حاکم کند. فرقی نمی کند، شما چه بخواهید یک نژاد را نسبت به سایر نژادها برتری بدهید، چه یک زبان را، چه یک مذهب را، و چه یک ایدئولوژی را، همه به معنی نوعی نژادپرستی است.
دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان و پژوهشگر حوزه توسعه دومین همایش توسعه عدالت آموزشی ۲۹ آذر ۱۳۹۵

Commentaires