سالها است در راستای یکسان سازی فرهنگی و زبانی، هویت تاریخی و فرهنگی مردمان غیرفارس در ایران، انکار، سرکوب و تحقیر شده است. سالها است که گیلک، مازنی و تالش را شمالی، ترک را آذری و عرب را خوزی و عرب زبان معرفی می نمایند اما پس از یکصدسال انکار و تحقیر، هویت فریاد کشیده مردمان غیرفارس، هنوز به گوش می رسد.

چندی پیش خانم مینا خانی در توییتی نسبت به شمالی خواندن مردمان گیلک و تالش و مازنی و ... اعتراض نمود، مینا خانی نوشته بود: ما «شمالی» نیستیم؛ زبان ما «شمالی» نیست، غذای ما غذای «شمالی» نیست؛ ما یک جهت جغرافیایی نیستیم؛ عادت کردید زیان گیلگی را «لهجه شمالی» بخوانید؛ تالش و رشت و گرگان و انزلی رو همه رو بگید یا شمال یا رشت! شمال جهت جغرافیایی است؛ خیلیها به کل گیلان و مازندران و گرگان میگویند «شمال» زبانشان، غذایشان، موزیکشان، را «شمالی» میخوانند و مردمی بعضا متفاوت را حتی به یک «جهت جغرافیایی» تقلیل میدهند!
خانم خانی در بخشی از مطلبش نوشته: گیلگی که تاریخ جنبش استقلال دارد، میخواهد بداند چطور بینام شده وبعضا به یک جغرافیا تقلیل داده شده؛ این تقلیل فقط در نام گذاری یک خطه به نام شمال نیست، گیلگی که به یک تاریخ فکر میکند که در آن میرزاکوچکخوانی که گیلگ بوده و فارسی امروز را حرف نمیزده به خاطر استقلالخواهی سرش بریده شده، گیلگی که با «شخصیت میری» در سریالها به «باقی» معرفی شده و حتی از منظر جنسیتی به شکل خاصی در معرض تحقیر بوده، گیلگی که پس از سرکوب جنبش گیلان دچار «استحاله فرهنگی» به واسطه آن چیزی که «اسیمیلاسیون فرهنگی» نامیده میشود شده و حالا بعد از سالها سکوت دارد صداهایی از بحث تبعیض اتنیکی بلند میکند.
خانم خانی در پایان نوشته: برای حرفهای بیپایه واساستون هم دو تا به قول خودتون «شمالی» یا همون گیلگ و تالشو غیره پیدا نکنید؛ گیلان و مازندران و گرگان سطحی از «اسیمیلاسیون فرهنگی» را تجربه کردند که بله خوشتان باشد که خیلی از کسانی که به مردم آن خطه میگویند «شمالی»، ممکن است از خود همان خطه باشند.