top of page

هانا آرنت: زبان مادری هیچ جایگزینی ندارد

هانا آرنت یکی از اندیشمندان سیاسی پرتأثیر قرن بیسستم است. او که در نزد مارتین هایدگر و کارل یاسپرس فلسفه آموخته بود، در رویارویی با ظلمت و ظلم یهودستیزی، نژادپرستی و دیکتاتوری فاشیستی، در مقام شهروند و روشنفکر شجاع و دارای قدرت قضاوت و حس مسئولیت به اندیشه درباره سیاست و جامعه پرداخت و ایده‌هایی را در مجموعه‌ای از آثار متنوع خود مطرح کرد که هنوز هم در حوزه اندیشه سیاسی الهام‌بخش و بحث‌برانگیز هستند. در ۲۸ اکتبر ۱۹۶۴، گفت‌وگوی زیر بین هانا آرنت و گونتر گاوس، که در آن زمان روزنامه‌نگاری شناخته‌شده بود از تلویزیون آلمان غربی پخش شد.

■ گاوس: آیا دلتنگ اروپای پیش از هیتلر می‌شوید؟ اروپایی که پیش از او وجود داشت و دیگر هرگز وجود نخواهد داشت؟ اروپای امروز را چگونه می‌بینید؟ چه‌چیز برای همیشه از دست رفته و چه‌چیز باقی مانده است؟

آرنت: اروپای پیش از هیتلر؟ من هیچ آرزوی آن را ندارم. نمی‌توانم بگویم دلتنگ آن می‌شوم. چه باقی مانده است؟ زبان باقی مانده است.


■ گاوس: و زبان برای شما معنای خیلی زیادی دارد؟

آرنت: بله، خیلی زیاد. و من هرگز حاضر نشدم زبان مادری‌ام را از دست بدهم. همیشه فاصله‌ی معینی را با زبان فرانسوی، که خیلی روان به آن تکلم می‌کنم، و زبان انگلیسی، که امروزه به آن می‌نویسم، حفظ کرده‌ام.


■ گاوس: حتّا در تاریک‌ترین روزها؟

آرنت: همیشه. پس قرار بود چه کنم؟ زبان آلمانی که دیوانه نشده بود. زبان مادری هیچ جایگزینی ندارد. آدم‌ها ممکن است زبان مادری‌شان را فراموش کنند، من چنین چیزی را دیده‌ام. واقعیت دارد. کسانی هستند که یک زبان جدید را خیلی بهتر از من حرف می‌زنند. من هنوز هم در انگلیسی لهجه‌ی خیلی غلیظی دارم. و اغلب چندان رسا و با بیان مصطلح حرف نمی‌زنم. دیگران این اشتباه‌ها را نمی‌کنند. ولی در زبانی که لبریز از کلیشه‌هاست... چون آن خلاقیت و زایایی که آدمی در زبان مادری‌اش دارد با فراموش‌کردن آن از بین می‌رود.


■ گاوس: به مواردی اشاره کردید که فرد زبان مادری‌اش را فراموش می‌کند. آیا فکر می‌کنید این امر نتیجه‌ی سرکوب است؟

آرنت: بله، در اکثر موارد همین‌طور است. من این را نتیجه‌ی شوک دیده‌ام. سال ۱۹۳۳ سرنوشت‌ساز نبود. دست‌کم نه برای من. روز سرنوشت‌ساز همان روزی بود که ما درباره‌ی آشویتس شنیدیم.



 
 

Comments


bottom of page