1. کودکان غیرفارس که در شش سالگی به مدرسه میروند تمامی پدیدههای پیرامون خود را با توجه به زبان مادری خود شناخته و در ذهن دارند. تحصیل به زبانی غیر از زبان مادری این کودکان را دچار سردرگمی میکند و این کودکان زبان آموزشی را به راحتی متوجه نمیشوند. تفاوتهای ساختاری زبانهای کردی، ترکی و عربی با زبان فارسی موجب میشود این کودکان در نظام آموزشی در یادگیری دچار اختلال و بدفهی شوند و طبیعتا این مسائل اعتماد به نفس کودک را از بین میبرد.
2. افت تحصیلی در سنین پایین به دلیل تاکید برنامهی درسی بر جنبههای کتبی و نوشتاری زبان دوم و عدم توازن میان جنبههای شفاهی زبان مادری (خانه) و جنبههای کتبی زبان دوم (مدرسهای) میباشد.
3. روند منفی دوزبانه شدن در سنین پایین منجر به افت تحصیلی در سنین بالا و سطوح بالای تحصیلی افراد خواهد شد و آن به دلیل بکارگیری تواناییهای زبانی برای درک مطلب خوانده شده در این سطوح میباشد. در حالیکه فرد هنوز به این مهم در زبان دوم دست نیافته است.
4. روند فعلی آموزش زبان دوم موجب میشود کودک دوزبان و گاهی سه و یا چهار زبان (مادری، دوم، سوم، چهارم) را در دوران تحصیل، بصورت ناقص یاد بگیرد.
5. در روند کنونی چون آموزش زبان دوم در مناطق دوزبانه بصورت ترجمهای و مکانیکی و شرطی است، توانایی تفکر خلاق و نمود آن یعنی خلاقیت زبانی را از فرد میگیرد.
6. در خصوص افرادی که قبل از تثبیت زبان مادری زبان دوم را میآموزند لازم به ذکر است که این فرآیند به جای اینکه به دوزبانگی و یادگیری کامل زبان اول و دوم، منتهی شود به نیمه زبانی یا یادگیری ناقص هردو زبان منتهی میشود.
7. ترس از لهجه داشتن یا ناتوانی در صحبتکردن باعث پایین آمدن اعتمادبنفس و خود کارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی شده و آسیبهای جبرانناپذیری را در پی دارد.
8. فردی که در مراحل پایینی به تحصیل خویش پایان داده، زودتر از دیگران وارد بازار کار میشود و عموما در سطح کارهای یدی و کمدرآمد به اشتغال میپردازد، لذا در ادامه محرومیت زبانی در محیط مدرسه، مرحله ای از محرومیت اقتصادی در خارج از مدرسه شروع میشود و به بیان دیگر مسئله ملی رنگ طبقاتی هم بهخود میگیرد.

نویسنده: آوین مصطفی زاده
Komentar