top of page

رقص فارسی کجا است؟

تلویزیون ایران از اتحاد و همدلی ملیت‌های ایران اعم از کرد، ترک، لر، عرب، بلوچ و... می‌گوید ولی اصلاً نامی از ملیت فارس به میان نمی‌آورد. این شیوه در همه کتاب‌هایی که با موضوع اقلیت‌های ملی ایران نوشته شده‌اند نیز به وضوح دیده می شود. کتاب منازعات قومی در ایران؛ نوشته سیدرضا صالحی‌امیری، اقوام ایران را بلوچ، عرب، ترکمن، کرد و آذری می داند. کتاب قومیت و قومگرایی درایران؛ نوشته حمید احمدی نیز تنها به سه منطقه بلوچستان، کردستان و آذربایجان پرداخته است. ملیت فارس در کتاب تحولات قومی در ایران: علل و زمینه‌ها؛ نوشته مجتبی مقصودی نیز غایب است. فصلنامه مطالعات ملی که بخش ثابتی با عنوان ایرانشناسی را به معرفی فرهنگ‌ها و ملیت‌های ایران مانند لر و ترکمن و... اختصاص داده بود، فارسها را معرفی نکرد. فصلنامه مطالعات راهبردی نیز با وجود آنکه مقالات خوبی در این زمینه منتشر می‌نمود فارس را جز اقوام ایرانی نمی‌دانست. چرا؟


... قدرت تمایلی به شناساندن و معرفی خود ندارد و نمی‌خواهد خود را همردیف دیگران و موضوع بحث و بررسی قرار دهد. میل دارد تا دیده نشود و در حالیکه دیده نمی‌شود همه را ببیند. این خصیصه قدرت است که دیگران را بر اساس تفاوت‌هایی که با خودش دارد دسته‌بندی می کند و از تعریف خودش به عنوان یکی از همان پدیده‌ها سرباز می‌زند.

عبارت رنگین‌پوست همیشه گروه‌های غیرسفید را مدنظر دارد در حالیکه سفید نیز رنگ پوست گروهی از انسانهاست و بایستی سفیدپوستان نیز در کنار سیاه و زرد به عنوان گروهی از رنگین‌پوستان شناسانده شوند. سفید خودش را فاعل این شناخت میداند نه یک رنگ. جنس مذکر نیز خود را محور و رکن گونه انسانی میداند و جنس دیگر را به دلیل تفاوتی که با خودش دارد جنسیت محسوب میکند و هنگام بحث در مورد گونه مذکر از عبارت جنسیت استفاده نمی‌کند و جنسیت صرفا جنس مونث را مدنظر دارد.


در مقابل عباراتی مانند شعر ترکی، رقص کردی، لباس عربی و موسیقی بلوچی الفاظی مانند موسیقی ایرانی و فرهنگ ایرانی وجود دارد که نخواسته خود را موسیقی و فرهنگ فارسی بنامد و موجودیت خود را زیر نام ایران مخفی کرده تا دیده نشده و همگان را ببیند و خود را معادل تمامیت ایران جا زند. پیش شرط لازم برای اتحاد همه اقلیت‌های ملی ایران پایین آوردن آنهایی است که از بالا گروه‌های دیگر را نظاره میکنند تا همگی در یک ردیف و هم شان با یکدیگر اتحاد را زمزمه کنیم.


نویسنده: جناب ابراهیم رشیدی


bottom of page